سبک زندگی

12 کاری که درونگراها انجام می دهند و برون گراها نمی فهمند

12 کاری که درونگراها انجام می دهند و برون گراها نمی فهمند

درون گراها و برونگراها زندگی را به روش های مختلف تجربه می کنند و برون گراها اغلب همتایان ساکت و گوشه گیر خود را کاملاً گیج می کنند. در اینجا 12 عادت درونگرای رایج وجود دارد که افراد پرانرژی و اجتماعی هرگز آنها را درک نخواهند کرد.

1. وقتی برنامه‌ها لغو می‌شوند، احساس آرامش زیادی می‌کنید.

برونگراها عموماً در مورد گردهمایی ها و رویدادها بسیار هیجان زده می شوند و با نزدیک شدن به تاریخ رویداد، خود را به هیجان می آورند. به این ترتیب، زمانی که برنامه ها لغو یا برنامه ریزی مجدد می شوند، ویران می شوند. در همین حال، درونگراها معمولاً وقتی برنامه‌ها به نتیجه می‌رسند احساس آرامش می‌کنند، زیرا مجبور نیستند از طریق تعاملات اجتماعی ناخواسته و تحریک بیش از حد حسی ناراحت‌کننده مبارزه کنند.

2. پرهیز از افرادی که می شناسند وقتی با آنها برخورد می کنند.

اگر فردی برونگرا، همکار خود را در خواربارفروشی ببیند، برای سلام کردن به آنجا مراجعه می کند. با این حال، یک درونگرا از آنها دوری می کند یا به طور کامل فروشگاه را ترک می کند. برخی از درونگراهای افراطی حتی روال همسایگان خود را به خاطر می سپارند تا به دقت برنامه ریزی کنند تا هرگز مجبور نباشند با آنها صحبت کنند.

3. مضطرب شدن در مواجهه با شرایط ناآشنا.

بسیاری از افراد درونگرا در صورت مواجهه با رویدادهای غیرمنتظره به شدت مضطرب می شوند. آنها همه چیز را از قبل برنامه ریزی می کنند، غذا را به صورت آنلاین سفارش می دهند و ممکن است وقتی تلفن یا زنگ خانه به طور غیرمنتظره به صدا در می آید دچار وحشت شوند. برونگراهایی که با جریان حرکت می کنند و با هر چیزی که پیش می آید سازگار می شوند، معمولاً نمی توانند با این تجربه ارتباط برقرار کنند.

4. زمان زیادی برای تصمیم گیری در مورد همه چیز صرف می شود.

اکثر برونگراها در تصمیم گیری “سریع در قرعه کشی” هستند. در مقابل، درونگراها (که مستعد تفکر بیش از حد هستند) مدتی طول می کشد تا گزینه ها را بسنجید و قبل از تصمیم گیری هر رویکردی را در نظر بگیرند. این می تواند برون گراهایی را که به سادگی می خواهند انتخاب کنند و کارها را ادامه دهند، خشمگین کند.

5. ترجیح دادن ارتباط از طریق متن به جای صحبت کردن.

ارتباط از طریق متن به درونگراها این امکان را می دهد که افکار خود را جمع آوری کنند و قبل از بیان آنچه که فکر می کنند یا احساس می کنند، روی هر تفسیر ممکن وسواس فکر کنند. آنها معمولاً این کار را برای جلوگیری از هرگونه ناهنجاری یا ارتباط نادرست انجام می دهند. برونگراها به سادگی هر چیزی را که در ذهن خود دارند محو می کنند و سپس مکالمه را به هر نحوی که از آنجا جریان می یابد، هدایت می کنند.

6. قبل از هر اقدامی در مورد همه پیامدها و عواقب احتمالی فکر کنید.

در حالی که برونگراها به عمل قبل از فکر کردن معروف هستند – و اغلب از کارهای عجولانه پشیمان می شوند – درونگراها قبل از هر اقدامی در مورد آن، عواقب طولانی مدت هر کاری را که انجام می دهند در نظر می گیرند. این اغلب آنها را از تصمیم گیری ضعیف باز می دارد، اما همچنین می تواند از تجربه برخی از ماجراهای دیدنی که برون گراها از آن لذت می برند جلوگیری کند.

7. تمرکز بر پتانسیل به جای پیگیری خواسته های خود.

برای مثال، اگر یک برون‌گرا به کسی علاقه داشته باشد، به امید ایجاد رابطه با آن شخص، به آن عمل می‌کند. در همین حال، یک درونگرا اغلب اشتیاق خود را در قلمرو امکان تصوری نگه می دارد، نه اینکه خطر طرد شدن بالقوه را به خطر بیندازد، یا رویاهای خود را با واقعیت خشن درهم شکسته باشد.

8. نیاز به زمان برای سازگاری و راحت شدن در موقعیت ها و شرایط جدید.

یک برون گرا می تواند به آپارتمانی جدید در شهری ناآشنا نقل مکان کند، مانند یک نوزاد بخوابد و در کافه روبروی جاده در عرض چند روز دوست شود. یک درونگرا به زمان قابل توجهی بیشتری نیاز دارد تا خود را با بوها و صداهای جدید مکان سازگار کند و هفته ها طول می کشد تا محیط اطراف خود را بشناسد.

9. احساس ناراحتی با لمس یا محبت فیزیکی گاه به گاه.

در حالی که برونگراها ممکن است با همدیگر (و غریبه ها) با در آغوش گرفتن و/یا بوسه گونه سلام کنند، بسیاری از درونگراها از تماس فیزیکی با کسانی که به خوبی نمی شناسند مخالفت می کنند. آنها حتی ممکن است خود را در مقابل میزهایی قرار دهند که در طول مکالمه دیگران را لمس می کنند و فقط کسانی را که با آنها راحت هستند در آغوش می گیرند. به موقع.

10. مرور مکرر رسانه مورد علاقه.

بسیاری از افراد درونگرا با خوشحالی بارها و بارها فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی و کتاب‌های مورد علاقه خود را مرور می‌کنند، زیرا از آشنایی راحت و راحت این کار قدردانی می‌کنند. این امر ذهن اکثر برون گراها را به هم می ریزد، زیرا آنها به راحتی خسته می شوند و به محرک های کاملاً جدیدی نیاز دارند تا به اوج هیجان انگیز افزایش دوپامین ادامه دهند.

11. دروغ گفتن برای رهایی از تعهدات اجتماعی.

برونگراهایی که نمی‌خواهند در یک رویداد یا گردهمایی شرکت کنند، معمولاً دقیقاً همین را می‌گویند و پیشنهاد می‌کنند زمانی که کارها راحت‌تر است، زمان‌بندی مجدد را انجام دهند. در مقابل، بسیاری از افراد درونگرا آنقدر از تعارض اجتناب می‌کنند که بهانه‌هایی برای عدم شرکت در آن‌ها پیدا می‌کنند، مانند یک مشکل بزرگ سلامتی یا اورژانس خانوادگی. 

12. گذراندن دوره های زمانی طولانی بدون هیچ گونه تعامل اجتماعی.

برون‌گراها از انرژی و همراهی دیگران به قدری رشد می‌کنند که برایشان غیرقابل تصور است که دیگران بتوانند برای مدت طولانی تنها بمانند بدون اینکه تنها بمانند. از آنجایی که افراد درونگرا در شرکت خود بسیار راحت هستند، می توانند تقریباً زمان نامحدودی را تنها بگذرانند و به ندرت مشتاق همراهی با سایر انسان ها هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا